مقالات

امام رضا علیه‌السلام


خلاصه :

زندگینامه  تولد مادر ایشان  امامت  گرایش شیعیان به حضرت و...  امام رضا علیه‌السلام  

امام رضا علیه‌السلام

امام رضا علیه‌السلام
ضریح امام رضا.jpg

ضریح امام رضا (ع)

نقش امام هشتم شیعیان
نام علی بن موسی
کنیه ابوالحسن (ثانی)
زادروز ۱۱ ذی‌القعده، ۱۴۸ق.
زادگاه مدینه
مدت امامت ۲۰ سال (۱۸۳ق تا ۲۰۳ق)
شهادت آخر ماه صفر، ۲۰۳ق.
مدفن مشهد
محل زندگی مدینه، مرو
لقب(ها) رضا، عالم آل محمد
پدر امام کاظم (ع)
مادر نجمه خاتون
همسر(ان) سبیکه
فرزند(ان) امام جواد (ع)
طول عمر ۵۵ سال

امامان شیعه
امام علی · امام حسن · امام حسین · امام سجاد · امام باقر · امام صادق · امام کاظم · امام رضا · امام جواد · امام هادی · امام حسن عسکری · امام مهدی

علی بن موسی بن جعفر (ع) معروف به امام رضا (۱۴۸۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثناعشری. امام رضا ۲۰ سال امامت را بر عهده داشت که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال) و مأمون (۵ سال) همزمان شد. در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به پدرش داده شده است. او به عالم آل محمد نیز شهرت دارد.

مأمون عباسی او را به اجبار به خراسان آورد و به اکراه، ولیعهد خویش کرد. حدیث سلسلة الذهب که در نیشابور از ایشان نقل شده معروف است. مأمون میان وی و بزرگان دیگر ادیان و مذاهب جلسات مناظره‌ تشکیل می‌داد که سبب شد همگی به برتری و دانش او اقرار کنند.

آن حضرت در طوس به دست مأمون به شهادت رسید. حرم او در مشهد زیارتگاه مسلمانان است.


علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، کنیه‌اش، ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. برخی منابع گفته‌اند مأمون لقب رضا را به او داد؛[۱] ولی در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که این لقب از سوی خداوند به پدرش داده شده است.[۲] صابر، رضی و وفی از دیگر القاب آن حضرت است.[۳] او به عالم آل محمد نیز شهرت دارد. نقل شده است که امام کاظم(ع) به فرزندانش می‌گفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.»[۴] همچنین امام جواد(ع) در زیارت امام رضا(ع) او را امام رئوف خطاب کرده است.[۵] لقب امام رئوف در بین شیعیان شهرت بسیار دارد.[۶]

تولد

زادروزش را پنجشنبه یا جمعه ۱۱ ذی‌القعده، یا ذی‌الحجه و یا ربیع الاول سال ۱۴۸ یا ۱۵۳ق نقل کرده‌اند.[۷] کلینی سال تولدش را ۱۴۸ق نقل کرده است.[۸] بیشتر علماء و مورخین با کلینی هم عقیده‌اند.[۹]

مادر

تصویری از بقعه منسوب به نجمه خاتون مادر امام رضا(ع) در مشریه ام ابراهیم در مدینه منوره قبل از تخریب

مادر امام رضا(ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است[۱۰] که با نام‌های مختلفی از او یاد شده است. گفته شده است هنگامی که امام کاظم(ع) او را خریداری کرد، نام تُکتَم را برای وی برگزید[۱۱] و وقتی امام رضا (ع) را به دنیا آورد، امام کاظم(ع) او را طاهره نامید.[۱۲] شیخ صدوق گفته است که عده‌ای نام مادر امام رضا (ع) را سَکَن نوبیه روایت کرده‌اند. همچنین اروی، نجمه، سمانه، نیز نامیده شده است و کنیه‌اش ام البنین بوده است.[۱۳]

در روایتی آمده که مادر امام رضا(ع) کنیزی پاک و پرهیزگار به نام نجمه بود که حمیده مادر امام کاظم(ع) وی را خریداری و به پسرش بخشید و بعد از ولادت حضرت رضا(ع) او را طاهره نامید.‌»[۱۴]

همسران و فرزندان

همسر امام رضا سَبیکه نام داشت[۱۵] که گفته شده از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص)، بوده است.[۱۶]

بارگاه امامزاده حسین فرزند منسوب به امام رضا (ع) در شهر قزوین

در برخی از منابع تاریخی، همسر دیگری نیز برای امام رضا(ع) ذکر شده است: مأمون به امام رضا (ع) پیشنهاد داد که با دخترش «‌ام حبیب‌» یا «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت.[۱۷] طبری این ازدواج را در حوادث سال ۲۰۲ق یاد می‌کند.[۱۸] گفته‌اند که هدف مأمون از این کار، نزدیکی بیشتر به امام رضا (ع) و نفوذ به خانه وی جهت اطلاع از برنامه‌هایش بوده است.[۱۹] سیوطی نیز، از ازدواج دختر مأمون با امام رضا(ع) یاد می‌کند؛ ولی اسم آن دختر را ذکر نمی‌کند.[۲۰]

درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا اختلاف است. شیخ مفید، غیر از محمد بن علی فرزندی برای وی نمی‌شناسد.[۲۱] ابن شهرآشوب و طبرسی، نیز بر همین عقیده‌اند.[۲۲] برخی، از دختری به نام فاطمه برای وی سخن گفته‌اند.[۲۳] برخی، فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشته‌اند، به نام‌های محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه.[۲۴] سبط بن جوزی برای وی چهار پسر به نام‌های محمد (ابوجعفر ثانی)، جعفر، ابومحمد حسن، ابراهیم، و یک دختر، بدون ذکر اسم، یاد می‌کند.[۲۵] گفته شده فرزندی از آن حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین دفن شده است و گفته می‌شود که امامزاده حسین کنونی قزوین همان است. بنابر روایتی امام در سال ۱۹۳ به این شهر مسافرتی داشته است.[۲۶]

امامت

حاکمان زمان امام رضا(ع)

مأمون عباسی ۱۹۸-۲۱۸ق

امین عباسی ۱۹۳-۱۹۸ق

هارون عباسی ۱۷۰-۱۹۳ق

امامت امام رضا (ع) ۱۸۳-۲۰۳ق

۱۸۳

۱۸۴

۱۸۵

۱۸۶

۱۸۷

۱۸۸

۱۸۹

۱۹۰

۱۹۱

۱۹۲

۱۹۳

۱۹۴

۱۹۵

۱۹۶

۱۹۷

۱۹۸

۱۹۹

۲۰۰

۲۰۱

۲۰۲

۲۰۳

 

 

امام رضا(ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم(ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهده‌دار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد.[۲۷]

راویانی همچون داود بن کثیر رقی، محمد بن اسحاق بن عمار، علی بن یقطین، نعیم قابوسی، حسین بن مختار، زیاد بن مروان، المخزومی، داود بن سلیمان، نصر بن قابوس، داود بن زربی، یزید بن سلیط و محمد بن سنان، احادیثی از موسی بن جعفر(ع) درباره امامت امام رضا(ع) نقل کرده‌اند. [۲۸]

همچنین مقبولیت امام رضا (ع) در میان شیعیان و برتری علمی و اخلاقی وی را، ثابت کننده امامت او می‌دانند. هرچند که وضعیت مسأله امامت در اواخر زندگی موسی بن جعفر(ع) بسیار پیچیده بود؛ اما بیشتر اصحاب امام کاظم(ع) جانشینی امام رضا (ع) را پذیرفتند.[۲۹]

گرایش شیعیان

نوشتار اصلی: واقفیه

پس از شهادت امام کاظم(ع)، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل می‌شد، به نام قطعیه مشهور شدند؛[۳۰] ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم‏(ع) بنا به دلایلی، از پذیرفتن امامت علی بن موسی الرضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند. آنان اظهار می‌داشتند که موسی بن جعفر (ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده و یا دست‏‌کم ما از آن آگاه نیستیم. این گروه واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند.[نیازمند منبع]

جایگاه امام در مدینه

امام رضا حدود هفده سال (۱۸۳-۲۰۰ یا ۲۰۱) از دوره امامت خود را در مدینه حضور داشت و از جایگاه ویژه‌ای در میان مردم برخوردار بود. خود امام در گفتگویی که با مأمون درباره ولایتعهدی داشت، در توصیف این دوره گفته است:

همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و وقتی سوار بر مرکب خود، از کوچه‌های مدینه عبور می‌کردم، کسی عزیرتر از من نبود.[۳۱]

در مورد جایگاه علمی امام در مدینه نیز از خود ایشان نقل شده است:

من در مسجد پیامبر می‌نشستم و دانشمندانی که در مدینه بودند، هرگاه در مسئله‌ای درمی‌ماندند، همگی به من ارجاع می‌دادند و مسائل‌شان را نزد من می‌فرستادند و من به آنها پاسخ می‌دادم.[۳۲]

سفر به خراسان

مسیر حرکت امام رضا (برای بزرگنمایی موش‌واره را روی تصویر ببرید)

هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰ [۳۳] یا ۲۰۱ قمری[۳۴] بود. به گزارش یعقوبی مأمون، امام رضا را از مدینه به خراسان آورد و فرستاده وی جهت آوردن حضرت به خراسان، رجاء بن ابی‌ضحاک خویشاوند فضل بن سهل بود. حضرت را از راه بصره آوردند تا به مرو رسید.[۳۵] به عقیده برخی مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعه‌نشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام می‌ترسید. او دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره،خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند.[۳۶]

مسیر حرکت طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو.[۳۷] به گزارش شیخ مفید مأموران مأمون، امام رضا (ع) و برخی از بنی‌هاشم را از مسیر بصره به مرو آوردند. مأمون آن‌ها را در خانه‌ای و امام رضا را در خانه‌ای دیگر جای داد و او را اکرام کرد.[۳۸]

بیان حدیث سلسلة الذهب

نوشتار اصلی: حدیث سلسلة الذهب

اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ حِصْنِی‏ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا
...خداوند جل جلاله می‌فرماید: «لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد [امام رضا](ع) گفت: [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم.

ابن بابویه، کتاب التوحید، ص۴۹.

اسحاق بن راهویه می‌گوید: وقتی امام رضا(ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، شماری از مُحدِّثان عرض کردند:‌ ای پسر پیغمبر از شهر ما تشریف می‌‏برید و برای ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود:

شنیدم از پدرم موسی بن جعفر که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد که فرمود شنیدم از پدرم محمّد بن علی که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی فرمود شنیدم از پدرم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب که فرمود شنیدم از رسول خدا که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّ و جلّ فرمود: «کلمه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با آواز بلند فرمود با شروط آن و من یکی از آن شروط هستم.[۳۹]

بیان این حدیث را در نیشابور یکی از مهم‌ترین و مستندترین حوادث مسیر حرکت امام رضا(ع) می‌دانند.[۴۰]

سکه ولایتعهدی امام رضا(ع).jpg

سکه ولایتعهدی امام رضا(ع) -پشت سکه.jpg

ولایتعهدی مأمون

نوشتار اصلی: ولایتعهدی امام رضا

پس از استقرار امام در مرو، مأمون قاصدی به خانه امام رضا فرستاد و به وی پیشنهاد داد که من می‌خواهم خودم را از خلافت خلع کنم و آن را به تو بسپارم ولی امام به شدت با این کار مخالفت کرد. امام در پاسخ مأمون گفت: «اگر حکومت حق توست، نمی‌تـوانی به کس دیگر ببخشی و اگر متعلق به تو نیست، شایستگی بخشـش آن را نـداری»[۴۱] محققان معتقدند این پاسخ امام اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سوال برد.[۴۲] سید جعفر مرتضی عاملی نیز معتقد است اساسا مأمون جدیتی در پیشنهاد خلافت به امام رضا (ع) نداشت. وی مباحث گسترده‌ای را مطرح ساخته و در نهایت این پیشنهاد مأمون را تلاشی برای تثبیت خلافت خود وی ارزیابی می‌کند.[۴۳] پس از این، مأمون خواست که ولایت عهدی پس از خودش را به امام واگذار نماید. باز با مخالفت شدید امام مواجه شد. در این هنگام مأمون سخنی با شائبه تهدید به زبان آورد و در این میان گفت: عمر بن خطاب، شورا را در شش نفر قرار داد (ر.ک: شورای شش نفره) که یکی از آنان جد تو امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بود. عمر شرط کرد هرکدام از آنان مخالفت کرد گردنش زده شود. چاره‌ای نیست جز اینکه آنچه از تو می‌خواهم بپذیری که من گزیری از آن نمی‌یابم. امام (ع) پاسخ داد: پس من می‌پذیرم بدین شرط که نه فرمان دهم و نه بازدارم، نه فتوا دهم و نه قضاوت کنم، نه کسی را به کاری گمارم و نه عزل کنم و نه چیزی را از جایگاهش تغییر دهم. مأمون، شرط او را پذیرفت.[۴۴]

بدین طریق، مأمون در روز دوشنبه هفتم رمضان سال ۲۰۱ق. با امام رضا به عنوان ولیعهد پس از خود بیعت کرد و مردم را به جای لباس سیاه[یادداشت ۱]، سبزپوش کرد و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت و برای امام رضا (ع) بیعت گرفت و به نام وی بر منبرها خطبه خواندند و دینار و درهم به نامش سکه زدند و کسی نماند که لباس سبز نپوشد مگر اسماعیل بن جعفر بن سلیمان بن علی هاشمی.[۴۵]

مناظرات

مأمون پس از آوردن امام رضا(ع) به مرو، جلسات علمی متعددی با حضور علمای گوناگون تشکیل داد. در این جلسات، مذکرات زیادی میان امام و دیگران صورت می‌گرفت که به طور عمده درباره مسائل اعتقادی و فقهی بود. بخشی از این مذاکرات را طبرسی در کتاب احتجاج فراهم آورده است.[۴۶] برخی از این مناظرات [یا احتجاجات] از این قرارند:[۴۷]

مأمون می‌خواست با کشاندن امام به بحث، تصوری را که عامه مردم درباره ائمه اهل بیت علیهم السلام داشتند و آنان را صاحب علم خاص مثلاً «‌علم لدنّی‌» می‌دانستند، از بین ببرد. صدوق در این باره می‌گوید: مأمون اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار می‌داد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود. اما هیچ کس با آن حضرت روبه رو نمی‌شد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه می‌شود، ملتزم می‌گردید.[۴۸]

این مجالس به تدریج مشکلاتی را برای مأمون درست کرد. زمانی که وی متوجه شد، تشکیل چنین جلساتی برای وی خطرناک است، اقدام به محدود کردن امام کرد. از عبدالسلام هروی نقل شده که به مأمون اطلاع دادند: امام رضا علیه‌السلام مجالس کلامی تشکیل داده و بدین وسیله مردم شیفته وی می‌شوند. مأمون به محمد بن عمرو طوسی مأموریت داد تا مردم را از مجلس آن حضرت طرد نماید. پس از آن امام در حق مأمون نفرین کرد.[۴۹]

نماز عید

روزشمار حرکت امام رضا
از مدینه تا مرو
۲۰۰ق
۱۵ محرم حرکت از مدینه
۳ صفر ورود به بصره
۸ صفر حرکت از بصره
۱۶ صفر ورود به اهواز
۱۶ ربیع‌الاول حرکت از اهواز
۲۶ ربیع‌الاول ورود به فارس (شیراز)
۱ ربیع‌الثانی حرکت از فارس (شیراز)
۱۵ ربیع‌الثانی ورود به یزد
۲۰ ربیع‌الثانی حرکت از یزد
۷ جمادی‌الاول ورود به نیشابور
۱ جمادی‌الثانی حرکت از نیشابور
۳ جمادی‌الثانی ورود به طوس
۸ جمادی‌الثانی ورود به سرخس
۲۳ جمادی‌الثانی حرکت از سرخس
۲۹ جمادی‌الثانی ورود به مرو
۷ رمضان اعلام ولایتعهدی

پس از عقد ولایتعهدی (در ۷ رمضان سال ۲۰۱) چون عید (ظاهراً عید فطر سال ۲۰۱ق) رسید مأمون از امام خواست تا نماز عید بخواند، اما امام بر مبنای شرایطی که در ابتدای ولایتعهدی با مأمون ذکر کرده بود از پذیرش اقامه نماز عید عذر خواست. مأمون اصرار کرد و امام ناچار قبول کرد و فرمود: پس من همچون رسول خدا(ص) به نماز خواهم رفت. مأمون نیز پذیرفت. مردم انتظار داشتند که امام رضا (ع) مانند خلفا با آداب و رسوم خاصی از خانه خارج شود، اما دیدند که ایشان با پای برهنه در حالی‌که تکبیر می‌گوید به راه افتاد. امیران که با لباس رسمی و معمولِ این‌گونه مراسم آمده بودند، با دیدن این وضع، یک‌باره از اسب‌ها فرود آمده و کفش‌ها را از پا درآوردند و با گریه و تکبیرگویان پشت سر امام به راه افتادند. امام در هر قدم که می‌رفت سه بار تکبیر می‌گفت.

گفته‌اند که فضل به مأمون گفت: اگر امام رضا بدین صورت به مصلّا(محل برپایی نماز) برسد، مردم فریفته او می‌شوند، بهتر آن است که از او بخواهی برگردد. پس مأمون فردی را فرستاد و از امام خواست که برگردد. آن حضرت کفش خود را به پا کرد و سوار بر مرکب شد و بازگشت.[۵۰]

شهادت

شهادتش را جمعه یا دوشنبه آخر ماه صفر، یا ۱۷ صفر، یا ۲۱ رمضان، یا ۱۸ جمادی‌الاولی، یا ۲۳ ذی‌القعده، یا آخر آن، در سال ۲۰۲، یا ۲۰۳، یا ۲۰۶ نقل کرده‌اند.[۵۱] کلینی، وفاتش را در ماه صفر سال ۲۰۳ق. در ۵۵ سالگی ذکر می‌کند.[۵۲] طبق نظر بیشتر علماء و مورخین سال شهادت حضرت، ۲۰۳ق. بوده است.[۵۳] طبرسی روز شهادت را در آخر ماه صفر نقل می‌کند.[۵۴]

در سن حضرت نیز با توجه به اختلاف در تاریخ ولادت و شهادت، اختلاف پیش آمده است که از ۴۷ تا ۵۷ سال گفته شده است.[۵۵] طبق قول اکثریت مذکور در مورد ولادت و وفات، سن وی ۵۵ سال بوده است.

نقل قول‌های متفاوتی در مورد چگونگی شهادت امام رضا(ع) در منابع مختلف ذکر شده است:

  • در تاریخ یعقوبی آمده است، مأمون در سال ۲۰۲ق از مرو رهسپار عراق شد و ولیعهدش رضا(ع) و وزیرش فضل بن سهل ذوالریاستین همراه وی بودند.[۵۶] چون به طوس رسیدند، امام رضا(ع) در قریه‌ای که به آن نوقان‌ گفته می‌شود، در اول سال ۲۰۳ق وفات کرد و بیماری آن حضرت بیش از سه روز نبود و گفته شده که علی بن هشام انار مسمومی به او خورانید و مأمون بر وی سخت بی‌تابی نشان داد. یعقوبی در ادامه می‌نویسد: «‌خبر داد مرا ابوالحسن بن ابی عباد و گفت: مأمون را دیدم که قبایی سفید در برداشت و در (تشییع) جنازه رضا سربرهنه میان دو قائمه نعش پیاده می‌رفت و می‌گفت؛ یا اباالحسن پس از تو به که دلخوش باشم؟ و سه روز نزد قبرش اقامت گزید و هر روز قرصی نان و مقداری نمک برای او می‌آوردند و خوراکش همان بود، سپس در روز چهارم بازگشت».[۵۷]
  • شیخ مفید نقل می‌کند مأمون، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخن‌هایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی بدو داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون پیش امام رضا(ع) رفته و عبدالله را صدا زده و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضا(ع) نوشانید و این سبب وفات حضرت پس از دو روز شده است.[۵۸]
  • شیخ صدوق روایاتی را بدین مضمون نقل می‌کند که در بعضی از آنها سم در انگور ذکر شده است و در بعضی، هم در انگور و هم در انار آمده است.[۵۹] سید جعفر مرتضی عاملی، شش نظر را درباره درگذشت امام رضا(ع) ذکر می‌کند.[۶۰]
  • ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم هجری، ذیل نام «‌علی بن موسی الرضا‌» می‌نویسد: علی بن موسی الرضا به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، رحلت یافت. این حادثه در روز شنبه سال ۲۰۳ق. بود.[۶۱]

در مورد علت قتل امام رضا(ع) توسط مأمون، دلایل مختلفی ذکر شده است: غلبه امام بر علمای مختلف در جلسات مناظره،[۶۲] استقبال پرشور مردم از امامت امام در مراسم نماز عید مأمون از این حادثه احساس خطر کرد و متوجه شد دادن ولایت عهدی به امام، اوضاع را علیه وی سخت‌تر کرده است. از این رو، مراقبانی برای آن حضرت گمارد تا مبادا اقدامی بر ضد مأمون انجام دهد.[۶۳] امام از مأمون وحشتی نداشت و در اکثر اوقات به او چنان جواب می‌داد که ناراحتش می‌کرد. این وضع نیز باعث خشم مأمون و زیادتر شدن دشمنی وی نسبت به حضرت می‌شد، هرچند آشکار نمی‌کرد.[۶۴] چنانکه نقل شده هنگامی که مأمون از خبر یکی از فتوحات نظامی‌اش خوشحالی می‌کرد، امام رضا(ع) به او گفت:‌ «ای امیر مؤمنان، از خدا بترس درباره امت محمد(ص) و آنچه که خدا به تو واگذار کرده است. تو امور مسلمین را تضییع کرده‌ای و...»[۶۵]

ایران، مشهد، حرم امام رضا(ع)

حرم امام رضا (ع)

نوشتار اصلی: حرم امام رضا

پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون، او را در خانه حمید بن قحطبه طائی (بقعه هارونیه) در روستای سناباد، دفن کرد.[۶۶] امروزه حرم رضوی، در ایران و در شهر مشهد مقدس واقع است و سالانه زیارتگاه میلیون‌ها مسلمان از کشورهای مختلف است.[۶۷]

سیره رضوی

سیره عبادی: در سیره عملی امام رضا(ع) آمده است که آن حضرت در مناظرات علمی که بزرگان ادیان و فرق در آن حضور داشتند، به مجرد شنیدن صدای اذان، جلسه را ترک می‌کرد و در پاسخ به درخواست حاضران برای ادامه بحث علمی، فرمود: نماز می‌گزاریم و بازمی‌گردیم.[۶۸] گزارش‌هایی از عبادت‌های شبانه و شب زنده‌داری ایشان نقل شده است.[۶۹] هنگامی که امام رضا(ع) پیراهن خود را به دعبل خزاعی هدیه داد به او فرمود: از این پیراهن محافظت کن که من با آن، هزار شب، در هر شب هزار رکعت نماز خوانده‌ام و با آن هزار بار قرآن را ختم کرده‌ام.[۷۰] سجده‌های طولانی آن حضرت نیز گزارش شده است.[۷۱]

سیره اخلاقی: نمونه‌های فراوانی از برخورد نیک امام در معاشرت با دیگران نقل شده است. رفتار محبت‌آمیز و همسفره شدن امام با بردگان و زیردستان حتی پس از ولیعهدی[۷۲] نمونه‌ای از این گزارش‌ها است. ابن شهرآشوب نقل کرده است که روزی امام به حمام رفت و یکی از حاضران که امام را نمی‌شناخت از ایشان خواست دلاکی او را انجام دهد. امام پذیرفت و شروع به دلاکی کرد. دیگران با مشاهده این ماجرا امام را به آن مرد معرفی کردند و وقتی آن مرد شرمسار شد و عذرخواهی کرد، امام او را آرام کرد و به دلاکی ادامه داد.[۷۳]

سیره تربیتی: در سیره رضوی بر نقش خانواده در تربیت فرزند تاکید شده و مواردی همچون لزوم ازدواج با همسر صالح،[۷۴] اهتمام به ایام بارداری،[۷۵] نامگذاری نیک،[۷۶] و تکریم کودک[۷۷] گوشزد شده است. در مورد اهتمام امام رضا(ع‏) به انس گرفتن با نزدیکان نیز نقل شده است که هرگاه امام فراغتی پیدا می‌کرد، نزدیکان و اطرافیانش از کوچک و بزرگ را جمع می‌کرد و به گفتگو با آنان می‌پرداخت.[۷۸]

قال الرضا (ع):

لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِي الْعِبَادَةِ اتِّكَالًا عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ (ع‏)؛ لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِهِمْ اتِّكَالًا عَلَى الْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لَا يُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَر

 

انجام کار نیک و کوشش در عبادت را با تکیه بر دوستی آل‌محمد (ص) رها نکنید؛ دوستی آل‌محمد (ص) و تسلیم بودن در برابر دستورات‌شان را نیز با تکیه بر عبادت وانگذارید، چراکه هیچ‌یک از این دو بدون دیگری پذیرفته نمی‌شود.

 

بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۴۸

سیره علمی: امام رضا(ع‏) وقتی در مدینه حضور داشت در روضه نبوی می‌نشست و دانشمندانی که از پاسخ سؤالات درمی‌ماندند، از امام یاری می‌خواستند.[۷۹] پس از حضور در مرو نیز از رهگذر مناظراتی که برپا می‌شد، به بسیاری از شبهات و سؤالات پاسخ می‌گفت. افزون بر آن امام در منزل خود و در مسجد مرو حوزه علمی تشکیل داد ولی وقتی مجلس درس امام بالا گرفت مامون دستور تعطیلی آن را صادر کرد و امام او را نفرین کرد.[۸۰]

نوشتار اصلی: طب الرضا

اهتمام به تندرستی و طب در روایات امام رضا(ع‏) نمود روشنی دارد. در این روایات ضمن تبیین برخی مفاهیم مرتبط با این زمینه، به امر پیشگیری، تغذیه صحیح، بهداشت فردی و درمان نیز پرداخته شده است. کتاب طب الرضا معروف به رساله ذهبیه منسوب به امام رضا(ع‏) است و دربردارنده توصیه‌هایی در این زمینه است.

تقیه نکردن در بحث امامت: دوره امامت امام رضا(ع) تا حدی تقیه را برنمی‌تافت؛ زیرا وقایع مربوط به پیدایش جریان واقفیه، جامعه امامیه را با خطری جدی روبرو ساخته بود. به‌علاوه برخی بازماندگان فرقه فطحیه نیز در زمان امام رضا(ع‏) فعال بودند. با توجه به این شرایط، امام تا حدی از سیاست تقیه فاصله گرفت و با صراحت بیشتری به تبیین ابعاد امامت پرداخت. برای نمونه بحث مفترض الطاعه بودن امام، از زمان امام صادق(ع) در محافل دینی و کلامی مطرح شده بود ولی امامان در این مسئله با تقیه برخورد می‌کردند. امام رضا بدون آنکه به تعبیر روایات «ترسی از طغیانگر به خود راه دهد» خود را امام مفترض الطاعه معرفی می‌نمود.[۸۱][یادداشت ۲] در عین حال امام از شیعیان می‌خواست که «از خدا تقوا پیشه کنید و سخن ما را برای همگان پخش نکنید.»[۸۲]

همچنین امام در پاسخ نامه مأمون که از ایشان خواسته بود درباره محض اسلام برای او بنویسد، پس از اشاره به توحید و نبوت پیامبر اسلام، امامت و جانشینی امام علی(ع) و یازده امام پس از وی را مطرح می‌کند و عبارت «القائم بامر المسلمین: کسی که امور مسلمانان را بر عهده دارد» را در مورد امام به کار می‌برد.[۸۳]

آثار منسوب

رساله ذهبیه یا طب الرضا از آثار منسوب به امام رضا (ع)

نوشتار‌های اصلی: عیون اخبار الرضا و رساله ذهبیه

برخی از نویسندگان، از امام رضا(ع) به جز احادیث و اخباری که از آن حضرت نقل کرده‌اند و یا پاسخ کسانی که برای فهم مسائل علوم و معارف به آن بزرگوار مراجعه کرده‌اند (مثلاً کتاب عیون اخبار الرضا بسیاری از این مسائل را نقل کرده است.)، تألیفاتی نیز ذکر کرده‌اند که صحت انتساب آنها نیازمند ادله کافی است و استناد برخی از آنها قابل اثبات نیست. از جمله این تألیفات کتاب «‌الفقه الرضوی‌» است که محققین از علماء، نپذیرفته‌اند که این کتاب نوشته امام رضا (ع) باشد.[۸۴] اثر دیگری که به امام رضا(ع) نسبت داده شده است، «‌رساله ذهبیه‌» در پزشکی است. گفته شده است که امام این رساله را در حدود سال ۲۰۱ق. برای مأمون فرستاد و مأمون برای نشان دادن اهمیت آن دستور می‌دهد که با طلا نوشته و پس از آن در خزانه دارالحکمه نگهداری شود و به همین مناسبت است که آن را رساله ذهبیه نامیده‌اند. بسیاری از علماء بر این رساله شرح نوشته‌اند.[۸۵]

از دیگر آثار نسبت داده شده به امام رضا(ع) «‌صحیفة الرضا‌» در فقه است که انتساب آن به ایشان ثابت نشده است.[۸۶] کتاب دیگری که به امام رضا (ع) نسبت داده شده است، کتاب «‌محض الاسلام و شرایع الدین‌» است که ظاهراً اطمینانی به صدور این کتاب از امام نیست.[۸۷]

اصحاب

نوشتار اصلی: فهرست اصحاب امام رضا

تابلوی ضامن آهو اثر استاد فرشچیان

برخی از نویسندگان، ۳۶۷ نفر را در زمره اصحاب و راویان حدیث امام رضا (ع) ذکر می‌کنند.[۸۸] برخی از اصحاب حضرت عبارتند از:

جایگاه نزد اهل‌سنت

برخی بزرگان اهل‌سنت در سخنانی نسب، علم، فضل امام رضا(ع) را ستوده[۸۹] و به زیارت حرم امام رضا (ع) می‌رفته‌اند. ابن حبان گفته است که به زیارت قبر علی بن موسی در مشهد می‌رفته و با توسل به آن حضرت برخی مشکلاتش برطرف شده است.[۹۰] همچنین ابن حجر عسقلانی نقل کرده که ابوبکر بن خزیمه (امام اهل حدیث) و ابوعلی ثقفی به همراه دیگرانی از اهل سنت به زیارت قبر امام رضا(ع) رفته‌اند. راوی این حکایت (که خودش آن را برای ابن حجر نقل کرده است) گفته است که:

«ابوبکر بن خزیمه چنان به بزرگداشت این بقعه، و فروتنی و زاری نزد آن پرداخت که ما متحیر شدیم.»[۹۱]

ابن نجار از جایگاه امام در علم و دین سخن به میان آورده و گفته که:

«وی در علم و دین چنان جایگاهی داشت که در بیست و چند سالگی، در مسجدالنبی فتوا می‌داد.»[۹۲]

جستارهای وابسته

مطالعه بیشتر

پانویس

  1. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۶۳.
  2. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳
  3. پرش به بالا↑ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۴۵.
  4. پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴
  5. پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۵۵.
  6. پرش به بالا↑ «چرا علی بن موسی الرضا را امام رئوف می‌نامند.»؛ «چرا امام رضا را رئوف می‌نامند؟ توضیحات آیت الله شبیری زنجانی»
  7. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۳.
  8. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸۶.
  9. پرش به بالا↑ عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۸.
  10. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۵.
  11. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۴.
  12. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۵.
  13. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۶.
  14. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۴۱.
  15. پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱.
  16. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۴۹۲.
  17. پرش به بالا↑ یافعی، مرآة الجنان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰.
  18. پرش به بالا↑ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴۹.
  19. پرش به بالا↑ القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۴۰۸.
  20. پرش به بالا↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۲۶.
  21. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۱.
  22. پرش به بالا↑ ر.ک: فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۴.
  23. پرش به بالا↑ ر.ک: قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۲۵-۱۷۲۶.
  24. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۴.
  25. پرش به بالا↑ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، منشورات الشریف الرضی، ص۱۲۳.
  26. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۶.
  27. پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱-۴۲.
  28. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۴۸.
  29. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۷.
  30. پرش به بالا↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص۷۹.
  31. پرش به بالا↑ كلينی، الكافى، ۱۳۶۳ش، ج۸، ص۱۵۱
  32. پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴.
  33. پرش به بالا↑ عرفان‌منش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیه‌السلام از مدینه تا مرو، ص۱۸.
  34. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۶.
  35. پرش به بالا↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۵.
  36. پرش به بالا↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴.
  37. پرش به بالا↑ جعفریان، اطلس شیعه، ۱۳۸۷، ص۹۵.
  38. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۵۹.
  39. پرش به بالا↑ صدوق، معانی الاخبار‏،۱۴۰۳ق، ص۳۷۱.
  40. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۳.
  41. پرش به بالا↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج۴۹، ص۱۲۹.
  42. پرش به بالا↑ رک: درخشه، حسینی فائق، «سیره سیاسی امام رضا (ع) در برخورد با حکومت جور»، ص۲۱.
  43. پرش به بالا↑ رک: عاملی، الحیاة السیاسیه للامام الرضا (ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.
  44. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۵۹.
  45. پرش به بالا↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۵.
  46. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۲.
  47. پرش به بالا↑ ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۹۶ به بعد.
  48. پرش به بالا↑ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۵۲، به نقل از جعفریان، ص۴۴۲.
  49. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۲-۴۴۳؛ رک: صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۲.
  50. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۳-۴۴۴.
  51. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۳.
  52. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸۶.
  53. پرش به بالا↑ عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۹.
  54. پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱.
  55. پرش به بالا↑ ر.ک: القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۰۳-۵۰۴.
  56. پرش به بالا↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۹.
  57. پرش به بالا↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۷۱.
  58. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۰.
  59. پرش به بالا↑ ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵.
  60. پرش به بالا↑ ر.ک: عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۲-۲۱۲.
  61. پرش به بالا↑ ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۶-۴۵۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۶۰.
  62. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۳.
  63. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۴.
  64. پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۴-۴۴۵.
  65. پرش به بالا↑ عطاردی، مسند الامام الرضا، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۸۴-۸۵.
  66. پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۱.
  67. پرش به بالا↑ دخیل، ائمتنا: سیرة الائمة الاثنی عشر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۷۶-۷۷.
  68. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۷۲.
  69. پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۸۴.
  70. پرش به بالا↑ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۵۹.
  71. پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷.
  72. پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۹.
  73. پرش به بالا↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۶۲
  74. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۲۷.
  75. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳
  76. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۹
  77. پرش به بالا↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۱۷۰.
  78. پرش به بالا↑ شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۹.
  79. پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴.
  80. پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۲.
  81. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۸۷.
  82. پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۲۲۴
  83. پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج‏۲، ص۱۲۲.
  84. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۷.
  85. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۱-۱۹۶.
  86. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۶.
  87. پرش به بالا↑ فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۷-۱۹۸.
  88. پرش به بالا↑ ر.ک: القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق.
  89. پرش به بالا↑ عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۹؛ یافعی، مرآة الجنان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰.
  90. پرش به بالا↑ ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۷.
  91. پرش به بالا↑ عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۸.
  92. پرش به بالا↑ ابن النجار، ذیل تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۳۵؛ نیز ر.ک: عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۷.

یادداشت‌ها

  1. پرش به بالا↑ لباسی که ابومسلم خراسانی و یارانش می‌پوشیدند که شاید به تقلید از رنگ پرچم پیامبر(ص) یا به نشانه سوگ شهدای اهل بیت پیامبر (ص) بوده است.(دائرة المعارف تشیع، ج۱، ۱۳۶۶، صص۴۴۰-۴۳۹)
  2. پرش به بالا↑ برای نمونه در پاسخ علی بن ابی حمزه بطائنی (از سران واقفیه)‌ که از ایشان پرسید: آیا تو امام مفترض الطاعه هستی؟ فرمود: آری (کشی، ۱۳۴۸، ص۴۶۳) و در پاسخ فرد دیگری که همین سؤال را پرسید و سپس گفت: آیا مانند اطاعت از علی بن ابی طالب؟ نیز پاسخ آری داد.(کلینی، (۱۳۶۳ش)، ج۱، ص۱۸۷)

منابع

  • ابن النجار البغدادی، محب الدین، ذیل تاریخ بغداد، دراسة وتحقیق مصطفی عبدالقادر یحیی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • ابن حبان، الثقات، حیدر آباد، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ۱۴۰۲ق.
  • ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، نشر علامه‏، بی تا.
  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ق.
  • جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۷ش.
  • جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السلام)، قم، انصاریان، ۱۳۸۱ش.
  • جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۷۶ش.
  • دخیل، علی محمد علی، ائمتنا: سیرة الائمة الاثنی عشر، قم، مؤسسة دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۹ق.
  • درخشه، جلال، حسینی فائق، سید محمد مهدی، «سیره سیاسی امام رضا (ع) در برخورد با حکومت جور»، در فصلنامه فرهنگ رضوی، شماره۱، سال اول، ۱۳۹۲ش.
  • سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة، قم، منشورات الشریف الرضی، بی‌تا.

۴ سال پیش
چه خبرته ! چه خبرته!!

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران