آموزش
خواجوی کرمانی
تحقیق ادبیات
خلاصه :
این مطلب شامل اطلاعاتی در باره خواجوی کرمانی شاعران بزرگ نیمهٔ اول قرن هشتم است.زندگی نامه: خواجوی کرمانی که به نخلبند شاعران نیز شهرت دارد. در اواخر سدهٔ هفتم هجری در کرمان زاده شد.او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانشهای معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدیدهایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشتهاست و پس از بازگشت از این سفرهای طولانی در شیراز اقامت گزید. او لقبهایی مانند خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشتهاست.
اتفاقات مهم زندگی: او سفرهاى طولانى به حجاز و شام و بيتالمقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضى از بندرهاى خليجفارس کرد و در اين سفرها توشهها از دانش و تحقيق اندوخت.خواجو چندگاهى در بغداد اقامت گزيد و در سال ۷۳۲ هـ مثنوى هماى و همايون را بهنام سلطان ابوسعيد و وزيرش غياثالدين محمد در آن شهر به انجام رسانيد و در سال ۷۳۶ به ايران بازگشت اما چون ابوسعيد بهادرخان را مقتول يافت و غياثالدين محمد هم مدتي پس از ورود خواجو بهدست مخالفانش به قتل رسيد ، خواجو به اصفهان رفت و پس از چندى اقامت، از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد.خواجو در مدتى که مقيم شيراز بود مانند دوستى که سمت رهبر داشته باشد بر انديشهٔ حافظ پرتو تعليم افگنده بود.
ولادت: 689(قمری) _ کرمان
فوت: 752(قمری) _ شیراز
آثار:
- دیوان؛ شامل غزل، قصیده ، مسمط، ترکیب بند، ترجیع بند، رباعی، قطعه و مستزاد که بر روی هم به دو بخش صنایعالکمال و بدایعالجمال تقسیم میشود.
- پنج مثنوی؛ در وزنهای گوناگون با این نامها:
همای و همایون، گل و نوروز، روضةالانوار، کمال نامه و گوهر نامه
- رسایل چهارگانهٔ خواجو :
- سراجیّه
- شمس و سحاب
- شمع و شمشیر
- نمد و بوریا
اشعار:
زتو با تو راز گویم به زبان بی زبانی به تو از تو راه جویم به نشان بینشانی
چه شوی ز دیده پنهان که چو روز مینماید رخ همچو آفتابت، ز نقاب آسمانی
تو چه معنی لطیفی که مجرد از دلیلی تو چه آیت شریفی که منزه از بیانی
ز تو دیده چون بدوزم که تویی چراغ دیده ز تو کی کناره گیرم که تو در میان جانی
آقاي مالكي
۴ سال پیش