دلنوشت

باور نکردنی!

داستان حضرت ابراهیم(چگونگی زنده شدن موجودات زنده در قیامت)!!!!!!!

توصیه میکنم بخوانید


خلاصه :

اگر می خواهید بدانید که خداوند چگونه در آخرت ما را زنده می کند این داستان فوق العاده را بخوانید

روزى ابراهیم(علیه السلام) از کنار دریائى مى گذشت، مردارى را دید در کنار دریا افتاده، که مقدارى از آن داخل آب و مقدارى در خشکى قرار داشت، و پرندگان و حیوانات دریا و خشکى از دو سو آن را طعمه خود قرار داده اند حتى گاهى بر سر آن با یکدیگر نزاع مى کردند، دیدن این منظره، ابراهیم(علیه السلام) را به فکر مسأله اى انداخت که همه مى خواهند چگونگى آن را به طور تفصیل بدانند و آن: کیفیت زنده شدن مردگان پس از مرگ است.

او فکر مى کرد: اگر نظیر این حادثه بسراى جسد انسانى رخ دهد، و بدن او جزء بدن جانداران دیگر شود، مسأله رستاخیز که باید با همین بدن جسمانى صورت گیرد، چگونه خواهد شد؟!
نخست مى فرماید: خدایا به من نشان ده، چگونه مردگان را زنده مى کنى)؛ «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى».

به همین دلیل، در ادامه این سخن، هنگامى که خداوند فرمود: آیا ایمان نیاورده اى؛« قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ».
او در جواب عرض کرد: (آرى، ایمان آورده ام ولى مى خواهم قلبم آرامش یابد)؛ «قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی».

در اینجا به ابراهیم(علیه السلام) دستور داده مى شود: براى رسیدن به مطلوبش دست به اقدام عجیبى بزند، آن گونه که قرآن در ادامه این آیه، بیان کرده، خداوند فرمود: (حال که چنین است چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را ـ پس از ذبح کردن ـ قطعه قطعه کن! ـ و در هم بیامیز! ـ سپس بر هر کوهى قسمتى از آن را قرار بده! بعد آنها را بخوان! به سرعت به سوى تو مى آیند)؛ «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَل مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً».

شکى نیست مرغان چهارگانه مزبور از چهار نوع مختلف بوده اند; زیرا در غیر این صورت هدف ابراهیم(علیه السلام) که بازگشت اجزاى هر یک به بدن اصلى خود بوده است تأمین نمى شد، و طبق بعضى از روایات معروف این چهار مرغ «طاووس»، «خروس»، «کبوتر» و «کلاغ» بوده اند که از جهات گوناگون با هم اختلاف فراوان دارند و بعضى آنها را مظهر روحیات و صفات مختلف انسان ها مى دانند.

طاووس مظهر خودنمائى، زیبائى و تکبر، کبوتر مظهر لهو و لعب و بازیگرى، و کلاغ مظهر آرزوهاى دور و دراز!
ابراهیم(علیه السلام) این کار را کرد، و آنها را صدا زد، در این هنگام اجزاى پراکنده هر یک از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آمیختند و زندگى را از سر گرفتند و این موضوع، به ابراهیم(علیه السلام) نشان داد، که همین صحنه در مقیاس بسیار وسیع تر، در رستاخیز انجام خواهد شد.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.


پسران

دختران