رویدادهای مدرسه

اردو یزد

محفل قرآنی


خلاصه :

بسم الله رحمن رحیم  سلام بنده مجری محفل قرآنی پایه هشتم الف بودم برای همین حکایت و شعر و احادیث رو که در محفل گفته ام برای شما گذاشتم

اول برنامه با یک شعر شروع شد 

به نام خداوند لوح و قلم

حقیقت نگار وجود و عدم 

خدایی که سر آغاز آغاز هست 

در ادامه حدیثی از امام صادق گفتم 

من لم یعرف الحق من القران لم یتنکب الفتن 

هرکسی حقیقت را از قرآن نشناسد از فتنه ها به کنار نمی ماند 

دو بیت شعری که در محفل خواندم می توانید بخوانید

با توگر خواهی سخن گوید خدا قرآن بخوان

تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان 

ای بشر یاد خدا آرامش دل میدهد 

درمندان را بود قرآن دوا قرآن بخوان

و چند بیتی دیگر برای ذکر صلوات 

بر نور جمال پاک احمد صلوات

بر عطر وجود حی سرمد صلوات

بروجه نکوی خلق رسول 

بر خاتم انبیا محمد و آل محمد صلوات 

در ادامه حکایتی گفتم

خواستند حضرت یوسف رابکشند اما زنده ماند خواستند آثارش را از بین ببرند ارزشش بالاتر رفت خواستند اورا بفروشند که برده شود عزیز مصر شد خواستند محبتش از دل پدر خارج شود محبتش بیشتر شد از نقشه های مردم نباید دلهره داشت چرا که اراده خداوند بالاتر از هر اراده ایست 

حضرت یوسف میدانست تمام درها بسته است اما بخاطر خدا ختی به سوی درهای بسته هم دوید تمام درهای بسته برایش باز شد او خدایی است که درهای بسته را برای بهترین بندگانش باز میکند 

شعری برای ذکر صلوات گفتم 

بر خلق و خوش و خوی محمد صلوات 

بر عطر گل روی محمد صلوات 

و در آخر مراسم حدیثی گفتم 

پیامبر اکرم {ص} :

بهترین شما کسیست که قرآن را بیاموزد و آموزش دهد

و گفتم هدف کلاس ما از این محفل یک قدم نزدیک تر شدن به قرآن است

والسلام

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران