رویدادهای مدرسه

دعای معلم در حق طفل گریز پای مدرسه


خلاصه :

هرجا که میرفتم یا دستم می شکست یا پاهایم!  به قول مادرم فقط سرم سلامت!! آنقدر شیطانی می کردم که تمام فامیل به مادرم می گفتند: تو چه صبری داری! زمین جایم نبود یا روی دیوار بودم یا از در آویزان!

هرجا که میرفتم یا دستم می شکست یا پاهایم! 
به قول مادرم فقط سرم سلامت!!
آنقدر شیطانی می کردم که تمام فامیل به مادرم می گفتند: تو چه صبری داری! زمین جایم نبود یا روی دیوار بودم یا از در آویزان!
هفت سالم که شد رفتیم کیف و کفش بخریم . مادرم در راه گفت میخواهی کلاس اول بروی باید یک دنیا چیز یاد بگیری، زدم زیر گریه که حوصله سربر تر از مدرسه هم مگر هست ؟ چرا باید از صبح بنشینم روی یک نیمکت و زل بزنم به معلم و تکان نخورم تا ظهر؟
کلاس اول را گذراندم ولی انصافا، معلم خلاقی داشتم ،شاگرد حاج آقا نیر زاده 

کلاس دوم آنقدر شیطنت کردم وهم کلاسی هایم را اذیت کردم که الان یاد آن روز ها می افتم دلم برایشان میسوزد! ❤
یک روز معلمم در راه پله مدرسه دستانم را گرفت و با خنده ای زیبا  گفت:
امیدوارم خودت معلم شوی تا بفهمی امسال من از دست تو چه کشیدم!!وبعد مرا محکم به آغوش کشید.
بسیار صبور و آرام بود.
 آن روز از حرفش ناراحت شدم چون به نظر خودم کسی را اذیت نمی کردم!

سال ها گذشت و گذشت و اراده خدای مهربان من را به مدرسه کشاند! الحق که سال اول دعایش در حقم مستجاب شد!
اما حالا بعد از گذشت ۶سال از معلم شدنم ؛ به میزان  آمدم با اصول دوست داشتنی اش  
جایی که هر لحظه فکر میکنم سختی های کار و روشش آدم را پیر میکند !
بله پیر میشوم ولی با تجربه های شیرین .
هر لحظه برای دعای خیر آن روز معلم کلاس دومم خدا را شکر میکنم 
تمام این مقدمه را گفتم که بگویم:
اصل شادابی و نشاط  یعنی فاصله گرفتن از روش های تدریس خشک و معلم محور،یعنی هر لحظه فکر کردن به خوب بودن حال دانش آموز  یعنی نبستن پر و بالشان با قانون های دست وپاگیرو...
حالا این اصل یکی از اصول من در کلاسم  است؛ دانش آموزانی که مثل خودم از نشستن روی صندلی خوششان نمی آید و بیشتر مواقع روی هوا درس میخوانیم!! 
سعی میکنم هر روز از روز قبل کلاسمان با نشاط تر باشد 
میخواهم مقتدر مهربانشان باشم 
و نمی دانید چقدر شنیدن این جمله از زبان شاگردانم برایم شیرین بود🍬
(خانم چقدر این تعطیلات حوصله سر بر بود میخواستیم به مدرسه بیاییم)


لحظه های شیرین معلمی ام با عشق است به راستی که درست گفته اند؛
معلمی شغل نیست  عشق است❤

من با دانش آموزان پایه ششم دخترانه میزان هر روز عاشق تر می شوم.غمشان را تاب نمی آورم وبا خنده هایشان از ته دل می خندم ،چه دوران عجیبی است نوجوانی...❤ 
خدایا در این راه مرا یاری کن و شاگردان صالح ام را میزان اعمال خیرم گردان.
                                   الهی   آمین

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران