دلنوشت
۳
کتاب جام جهانی در جوادیه
خلاصه :
کتاب بسیار زیبا و پر جاذبه ای بود- به هر صفحه اینترنتی که سر بزنید یک خلاصه داستان کاملا یکسان خواهید خواند. استثنائا تنبلی و کپی کاری اینجا به نفع نویسنده است. شما را مجبور می کند اگر میخواهید بیشتر درباره کتاب بدانید، آن را تهیه کنید! یکی از دشواری های نقد آثار ادبی هم در این است که اگرچه باید درباره آن نظر داد، اما نباید داستان را لو داد. کتاب ممکن است از نظر منتقد رویایی یا فوق العاده ضعیف باشد اما حقوق نویسندگان و خوانندگان ایجاب می کند منتقد درباره داستان چیزی را لو ندهد تا تجربه خواندن آن برایش دلپذیر باشد.
بنظرم درباره خلاصه کتاب نیز باید این حق را برای نویسنده قائل باشیم که از خودش اجازه بگیریم. به همین دلیل بنظرم خلاصه ای که پشت جلدهای کتاب نوشته می شوند برای اشاره به کلیت داستان کافی هستند :
«الکس هیوارد، فرزند سفیر کانادا در تهران است. سیاوش، یکی از بچه های محله جوادیه که دست بر قضا زبان انگلیسی اش خوب است به الکس فارسی یاد می دهد. الکس ماجرای یک دوره مسابقه فوتبال را در جوادیه از زبان سیاوش می شنود و یک تیم از بچه های کانادایی را برای مسابقه معرفی میکند؛ اما کار به همین جا ختم نمی شود. تیم هایی از کشورهای دیگر هم از راه میرسند؛ اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، چین، سوئیس، آرژانتین، برزیل و از عرب های کوچه مروی و بچههای کارگر افغانی هم تیمهای معرفی می شوند و به تدریج یک جام جهانی کوچک در جوادیه پا می گیرد»
پاتریک اسکافیلد{رفیقای صمیمیم بهم میگفتن پاتریک شخصیت کارتونی در سریال کارتونی باب اسفنجی و اسکافیلد هم از شخصیت مایکل اسکافیلد در سریال فرار از زندان گرفته شده است}
۴ سال پیش
S.a.h.Azimi
۴ سال پیش
فقط یک چیزی از این به بعد خواستی کپی کنی دقت کن املاش درست باشه
منظورم کلمه جاذبه است
S.a.h.Azimi
۳ سال پیش
آقای میری
۳ سال پیش