دلنوشت

روش زندگی شهید احمد علی نیری

آن چیزی که باید درباره شهید احمد علی نیری بدانیم


خلاصه :

این متن درباره روش زندگی شهید احمد علی نیری می باشد

یکی از ویژگی‎های خاص ایشان احترام فوق العاده به پدر و مادرش بود. به‎طوری که هر بار مادرش وارد اتاق می‎شد ایشان حتماً به احترام مادر از جا بلند می‎شد. این احترام تا جایی ادامه داشت که یک بار دیدم احمد آقا به مسجد آمده و ناراحت است!

با تعجب از علت ناراحتی او سؤال کردم. گفت: هر بار که مادرم وارد اتاق می‎شد جلوی پایش بلند می‎شدم، تا این‎که امروز مادرم به من اعتراض کرد که چرا این کار را می‎کنی؟ من از این همه احترام گذاشتن تو اذیت می‎شوم و…

احمد به صله‎ی رحم بسیار اهمیّت می‎داد؛ و همیشه در سلام کردن پیشقدم بود. حتّی در مقابل بچّه‎های کوچک.

هیچ‎گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می‎ترسید کسی که مشکل مالی دارد ببیند و ناراحت شود.

احمد آقا هر چه پول توجیبی از پدرش می‎گرفت یا هر چه که کار کرده بود را خرج دیگران می‎کرد. بخصوص کسانی که می‎دانست مشکل مالی دارند.

بارها شده بود که احمد آقا در مسجد برای ما صحبت می‎کرد و بچّه‎ها یکی یکی به جمع ما وارد می‎شدند. ایشان با تواضع جلوی پای همه‎ی این بچّه‎ها بلند می‎شد و به آن‎ها احترام می‎کرد. خدا می‎داند که احترام و ادبی که ایشان برای بچّه‎ها قائل بود چقدر در روحیه‎ی آن‎ها تأثیر داشت. بچّه‎هایی که تشنه محبّت بودند با یک مربی ارتباط داشتند که این‎گونه برای آن‎ها احترام قائل بود.

به تمام مستحباتی که می‎شنید عمل می‎کرد؛ مثلاً، به یاد دارم چهل روز جلوی درب خانه را آب و جارو می‎کرد. وقتی می‎خواست در خانه بخوابد، به انداختن تشک و یا داشتن تخت و …. مقید نبود. با این‎که هر چه که می‎خواست برایش فراهم بود، امّا یک پتو برمی‎داشت و به سادگی هر چه تمام‎تر می‎خوابید.

مدتی در چای فروشی یکی از بستگان کار کرد. احتیاجی به پول نداشت امّا می‎دانست که اهل بیت، بیکاری را بزرگ‎ترین خطر برای جوانان معرفی کرده‎اند. کار احمد آقا بسته‎بندی چای بود. آن موقع چای را مخلوط می‎کردند و در بسته‎های زرد و قرمز می‎فروختند. آخر هفته حقوق می‎گرفت. همان موقع خمس حقوق را حساب می‎کرد و سهم سادات آن را به یکی از سادات مستحق می‎رساند. سهم امام را هم غیر مستقیم به حاج آقا حق‎شناس می‎داد.

احمد آقا بسیار اهل مطالعه بود. برخی کتاب‎های ایشان اصلاً در حد و اندازه‎های یک جوان و یا نوجوان نبود. امّا با کمک اساتید حوزه از آن‎جا استفاده می‎کرد.

۴ سال پیش
بیارخوب. لازم بودعکس این شهید راهم بگذاری.

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.


پسران

دختران