آموزش

مهارت(آشپزی)

داستان نخودفرنگی ها


خلاصه :

سالاد نخود فرنگی

نخود فرنگیا توی یخچال حوصله شون سر رفته بود و داشتن نق میزدن!
کاسه بزرگ سفید صداشون رو میشنوه
نخود فرنگیا از کاسه سفید خواهش میکنن که اونا رو سوار کنه و توی آشپزخانه بچرخونه
نخودا یکی یکی سوار کاسه میشن ...

کمی جلوتر ذرت ها که توی قوطی شون بودن رو هم سوار میکنند تا باهم بازی کنند ...
روی کابینت کناز گاز هویج و سیب زمینی ها که تازه از توی آب جوش اومده بودن بیرون و داشتن خنک میشدن سر و صداها رو میشنون ...
اونا هم سوار دوست دارن که سوار کاسه سفید بشن
حالاهمگی  میخوان با هم بازی کنند امااااا ....
سیب زمینی ها بزرگن
هویج ها خیلی بلندن
نخودا و ذرت ها خیلی کوچکن ...ممکنه له بشن....

حالا چیکار کنیم ؟
من میتونم کمکتون کنم....
صدای آشپز کوچولو بود که صدای سبزیجات رو شنیده بود و اومده بود به آشپزخانه
آشپز کوچولو با کمک تخته و چاقوی آشپزخانه هویج ها و سیب زمینی ها رو کوچک تر  کرد و توی کاسه سفید ریخت ...
سبزیجات از خوشحالی بالا و پایین می پریدن . می خندیدن ...
سس سفید که توی یخچال بود صدای سبزیجات رو شنید و خودشو به اونا رسوند.
سس سفید یه فکری کرد.....
با اومدن سس سبزیجات یه برف بازی حسابی کردن ...
آشپزکوچولو برای اینکه بیشتر بهشون خوش بگذره از خیار شور هم دعوت کرد که به کاسه آبی بیاد
سالاد نخودفرنگیمون آماده است.

سر آشپز کوچولو شما به کاسه ی سفید اضافه میکنی که با سبزیجان بازی کنه؟؟؟؟؟؟

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران