پخت نان محلی

خلاصه :

داستان امروزمان با یک بازی آغاز شد.

داستان امروزمان با یک بازی آغاز شد.
بازی بیست سوالی و حدس اینکه مردک کلاه بسر بیکار داستمان بالاخره چه شغلی برای خودش دست و پا می‌کند.

:maple_leaf:بازیمان پیش رفت و پیش رفت تا به شغل نانوایی رسیدیم.
شغلی که تصمیم گرفتیم قدری تجربه اش کنیم.

اول با نان‌های ایرانی و نان‌های محلی آشنا شدیم.

سپس کمی نقشه بازی کردیم. به شمال و جنوب، شرق و غرب ایران سفر کردیم و با نان‌هایشان آشنا شدیم.

شهرها را روی نقشه پیدا کردیم و استان‌های هم‌جوارشان را روی نقشه علامت زدیم و ... .

سپس آماده‌ی آماده شدیم تا در قامت یک نانوا، نان محلی کردستان یعنی "شلکینه" را درست کنیم

ابتدا برای اندازاه‌گیری مدت زمان موردنیاز برای پخت این نان، ساعت شروع کار را ثبت کردیم:clock9: و این بهانه‌ای بود تا تمرین خواندن ساعت‌ با مدل‌های مختلف را انجام دهیم

مواد اولیه را اندازه‌گیری کردیم و دست‌بکار شدیم. از روی رسپی مرحله با مرحله پیش رفتیم و با ذوق و عشق نان‌هایمان را پختیم.

و در مرحله‌ی آخر ساعت پایان کار را ثبت کردیم و مدت زمان طی شده از شروع کار را تا انتها محاسبه کردیم.

لحظه لحظه‌ی تجربه‌ی متفاوت امروزمان برای بچه‌ها سرشار از لذت و هیجان بود. این را می‌شد از جملاتی که هر چند دقیقه یک‌بار بر زبان یکی می‌آمد و حالش را ابراز می‌کرد، فهمید.

خلاصه امروز تنورهایمان روشن بود و دل‌هایمان گرم گرم