محتوای درسی

بررسی کامل شاعر نامدار ایرانی

ناصر خسرو قبادیانی


خلاصه :

ناصر خسرو قبادیانی (۳۹۴ق/قبادیان (بلخ) ـ ۴۶۸ق/یمگان (بدخشان)) متکلم، شاعر، نویسنده و جهانگرد قرن پنجم که مذهب اسماعیلی داشت

ناصر خسرو در جوانی به تحصیل علوم پرداخت و به دربار غزنویان و سپس سلجوقیان راه یافت. در ۴۳۷ق در پی خوابی که دید، کارهای دولتی را رها کرد و به سفر حج رفت. در این سفر به مصر رفت. چندسالی در این کشور که مرکز حکومت فاطمیان بود، ماند و با پیوستن به فرقه اسماعیلیه به تبلیغ عقاید آنان پرداخت. حاکمان سلجوقی در صدد کشتن وی برآمدند، پس به ناچار به بدخشان فرار کرد. سرانجام در ۴۶۸ق در روستای یمگان در ولایت بدخشان افغانستان فوت کرد.


 
آرامگاه حکیم ناصر خسرو در یمگان ولایت بدخشان افغانستان

ناصرخسرو قبادیانی در سال ۳۹۴ق در روستای قبادیان بلخ (تاجیکستان فعلی) متولد شد. از آغاز جوانی به تحصیل علوم پرداخت و به دربار غزنویان و سپس به دربار سلجوقیان راه یافت. در سال ۴۳۷ق خوابی دید که باعث شد کارهای دولتی را رها کند و به سفر حج برود. در این سفر وقتی به مصر رسید، فاطمیان بر آن حکومت می‌کردند و چندسالی در آنجا ماند و عقاید فرقهٔ اسماعیلیه را پذیرفت واز دانشمندان آنان به حساب آمد. لذا تبلیغ عقاید اسماعیلیه را شروع کرد که سلجوقیان در صدد کشتن وی برآمدند؛ پس به ناچار به بدخشان فرار کرد. در این رابطه درباره وی داستان‌ها وافسانه‌هایی ساخته‌اند. وی در سال ۴۶۸ق در روستای یمگان در ولایت بدخشان افغانستان وفات یافت.



خواب ناصر خسرو


 

ناصرخسرو در ابتدای دهه چهارم زندگی و به سبب خوابی که می‌بیند، مسیری تازه پیش روی این حکیم و شاعر بلندآوازه زبان فارسی قرار می‌گیرد. بعدها در سفرنامه‌اش‌،‌ این دگرگونی و تغییر احوال را چنین شرح می‌دهد:

شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفتی: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند، اگر به هوش باشی بهتر است.» من جواب گفتم که: «حکیمان جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا را کم کند.» جواب دادی: «در بی‌خودی و بی‌هوشی راحتی نباشد. حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بی‌هوشی رهنمون باشد؛ بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را بیفزاید.» گفتم که: «من این از کجا آرم؟» گفت: «جوینده یابنده باشد.» پس به سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت. چون از خواب بیدار شدم، آن حال تمام بر یادم بود بر من کار کرد و با خود گفتم که از خواب دوشین بیدار شدم باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار گردم.

تاثیر شگرف آن گفتگو در خواب، اندیشه دگرگونی را در ناصرخسرو بیدار کرد و اشاره به قبله را تعبیر به سفر حج می‌کند. پس به‌همراه برادرش در ۴۳۷ هجری قمری،‌ عازم سفر مکه و انجام مناسک حج می‌شود. سفر را از مرو و بخش‌های شمالی ایران آغاز و به سوریه، آذربایجان،‌ ارمنستان، آسیای صغیر، فلسطین، جزیرة العرب، طرابلس، تونس،‌ سودان و مصر رفته و در نهایت مجدد به مکه و مدینه ختم می‌کند. پس از زیارت خانه خدا از بخش‌های جنوبی وارد ایران شده و رهسپار خراسان و زادگاهش بلخ می‌شود. این سفر سه هزار فرسنگی، هفت سال به طول می‌انجامد و حکیم ناصرخسرو قبادیانی را به انسان دیگری تبدیل می‌کند. محصول این سفر متفاوت،‌ اثری ماندگار با نام «سفرنامه ناصرخسرو» است.


ناصرخسرو قبادیانی

 

حکیم ناصر خسرو
 

 

آثار ناصرخسرو

ناصرخسرو تالیفات بسیاری داشته که برخی از آن‌ها از جمله دیوان شعر عربی، بستان‌العقول و دلیل‌المتحرین به مرور زمان دستخوش نابودی شد و آنچه باقی مانده به شرح زیر است:

  • دیوان اشعار فارسی
  •  زادالمسافرین: از متون منثور کهن فارسی و از مهم‌ترین آثار کلامی فلسفی اسماعیلی
  • روشنایی‌نامه: رساله‌ای به نظم
  • سعات‌نامه: رساله‌ای به نظم
  • وجه دین: رساله‌ای به نثر در کلام و احکام و شریعت
  • خوان‌الاخوان: کتابی به نثر در اخلاق و حکمت و موعظه
  • جامع‌الحکمتین: رساله‌ای به نثر فارسی دری و در بیان عقاید اسماعیلیان
  • گشایش و رهایش: رساله‌ای به نثر روان فارسی شامل ۳۰ پرسش و پاسخ در موضوعات دین
  • سفرنامه: مهم‌ترین و معروف‌ترین اثر ناصرخسرو مشتمل بر مشاهدات و گزارش سفر هفت ساله او که به زبان‌های متعددی ترجمه شده و در کنار «سفرنامه مارکوپولو»، از کتب مهم این حوزه است.



سفرنامه ناصر خسرو - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


کتاب زاد المسافرین [چ4] -فروشگاه اینترنتی کتاب گیسوم



مرگ ناصر خسرو

 

تبعید خود خواسته ناصرخسرو قبادیانی به یمگان و اشتیاق سفری که هنوز در او زنده بود، به سیر و سفر در روستاهای ولایت بدخشان منجر شد. مردمان این دیار نیز حرمت بسیاری برای حکیم قائل بوده و منزلت وی تا جایی ذکر می‌شود که امروزه نیز اهالی، با القابی چون «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر یمگان»، «پیر کوهستان» و «پیر کامل» از او یاد می‌کنند.

 

مزار ناصرخسرو در بدخشان افغانستان

مزار ناصرخسرو در بدخشان افغانستان

سرانجام در سال ۴۸۱ هجری قمری (۴۶۷ خورشیدی) چراغ عمر این حکیم و شاعر بزرگ و نام آشنای ایرانی،‌ در یمگان خاموش شده و در همان منطقه نیز به خاک سپرده می‌شود. مزار او در یمگان، اینک به زیارتگاهی برای عاشقان و علاقه‌مندان این شخصیت تاریخی، ‌ادبی، فرهنگی زبان فارسی تبدیل شده است.

 

 

 

سبک شعرگویی ناصر خسرو

 

 

از بزرگترین شاعران ایران در قرن پنجم هجری است. سده ای که قالب قصیده, قالب رایج و مسلط شعر فارسی بود. در این مقاله کوشش شده است به منظور شناسایی عمیق و همه جانبه سبک شخصی وی با نگاهی موشکافانه در سه سطح زبانی, ادبی و فکری به بررسی قصاید این شاعر پرداخته شود. مطالعه و بررسی این ویژگیها نشان میدهد که ناصرخسرو قصاید خویش را در بیست و پنج وزن سروده است. بیشترین بسامد اوزان متعلق به بحر هزج و کمترین آن مربوط به بحر رجز و مقتضب است. در قوافی قصاید بیشتر حروف«ر» و «ن» در جایگاه رَوی قرار دارند. تقریباً چهارده و نیم درصد قصاید دیوان وی دارای ردیفند که ردیفهای فعلی بسامد بالاتری دارند. تخفیف کلمات از ویژگیهای بارز زبان قصاید او میباشد. ناصرخسرو از ترکیبات و لغات عربی و پهلوی رایج, در قصاید خویش استفاده کرده است. تشبیه در قصاید او بیشترین بسامد و مجاز کمترین بسامد را دارا هستند. آرایه های پرکاربرد قصاید ناصرخسرو عبارتند از: تضاد, تلمیح, جناس, ارسال مثل و. . . .


شاعران همدوره

بوذرجمهر قاینی

حکیم عمر خیام

ازرقی هروی

منوچهری

و...

 


اشعار ناصر خسرو قبادیانی

 

 

 

چون به حبّ آل زهرا روی شُستی روز حشر   نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا

 




 

گر گفتم از رسول، علی خلق را وصیست   سوی شما سزای مساوی چرا شدم؟
ورگفتم اهل مدح و ثنا آل مصطفاست   چون زی شما سزای جفا و هجا شدم
عیبم همی کنند بدانچهام به دوست فخر   فخرم بدانکه شیعت اهل عبا شدم

 

 

 


در اشعار ناصر خسرو ارادت به ائمه و مخصوصا امام حسین دیده می شود

 

 

 

 

 

بی عصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ   مر غریبان را همی جامه به درد بی‌عصا
پاره کرده‌ستند جامۀ دین بر تو بر، لاجرم   آن سگان مست گشته روز حرب کربلا
آن سگان کز خون فرزندانش می‌جویند جاه   روز محشر سوی آن میمون و بی‌همتا نیا
آن سگان که‌ت جان نگردد بی‌عوار از عیب‌شان   تا نشویی تن به آب دوستی‌ِ اهل عبا
تا نشویی تن به آب دوستی‌ِ اهل عبا   نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا

 


شعر معروف عقاب
 

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست

واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
 

بر راستی بال نظر كرد و چنین گفت

امروز همه روی جهان زیر پر ماست
 

بر اوج چو پرواز كنم از نظر تیز

می بینم اگر ذره ای اندر تک دریاست
 

گر بر سر خاشاک یكی پشه بجنبد

جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
 

بسیار منی كرد و ز تقدیر نترسید

بنگر كه ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
 

ناگه ز كمینگاه یكی سخت كمانی

تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست
 

بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز

وز ابر مر او را به سوی خاک فرو كاست
 

بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی

وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست
 

گفتا عجب است این كه ز چوبی و ز آهن

این تیزی و تندی و پریدن ز كجا خاست؟
 

زی تیر نگه كرد و پر خویش بر او دید

گفتا ز كه نالیم كه از ماست كه بر ماست!

بسیار خوب

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران