رویدادهای عمومی

حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا


خلاصه :

شناخت حدی» فاطمه (س) از راه قرآن و سنت معصوم (ع) نیز بسیار دشوار است. مگر آنکه قرآن شناسان، سنت دانان اهل تفسیر، حکمت و عرفان رقایقی از حقایق معرفتی آن بانوی برتر عالمیان را فرا روی انسان‌ها قرار دهد

شناخت حدی» فاطمه (س) از راه قرآن و سنت معصوم (ع) نیز بسیار دشوار است. مگر آنکه قرآن شناسان، سنت دانان اهل تفسیر، حکمت و عرفان رقایقی از حقایق معرفتی آن بانوی برتر عالمیان را فرا روی انسان‌ها قرار دهد تا از آموزه‌های فاطمی و اسرار معارفی او بهره گرفته و به سنت و سیره اش در جنبه‌های علمی و عملی اقتداء نمایند. به تعبیر علامه جوادی آملی:

درباره حضرت زهرا (س) سخن گفتن سهل و ممتنع است و سهولتش فراوانی فضیلت اوست و صعوبت آن برای عمق و ژرفای غیر قابل غوص و شنای آن می‌باشد. (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ١: ۲۷)

آری صعوبت معرفت به حقایق وجودی و کمالات امکانی فاطمه زهرا (س) را می‌توان با رویکردها و رهیافت‌های ذیل مطرح نمود:

الف) رویکرد وجود شناختی، ب) رویکرد معرفت شناختی، ج) رویکرد اجتماعی - سیاسی

الف) رویکرد وجودشناختی

از حیث وجودی، هرچه هستی چیزی محدودتر باشد، شناخت آن نیز آسان‌تر است و هرچه وسیع‌تر و گستره اش توسعه یافته تر باشد یا قوت و شدت وجودی اش بیشتر و عمیق‌تر باشد، شناخت آن نیز سخت‌تر و دشوارتر است تا برسد به هستی محض که «لیس کمثله شئ» هیچ چیزی مانند او نیست (شوری: ١١). «ولم یکن له کفوا احد» و هیچکس همتا و همانند او نبوده (توحید: ٤).

وجودی که علی (ع) در معرفت به آن فرمود: «لا یدرکه بعد الهمم و لا یناله غوص الفطن» خدایی که افکار ژرف اندیش ذات او را درک نمی‌کنند و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید (نهج البلاغه، خ اول).

حال با اندک تأملی می‌توان فهم کرد که فاطمه زهرا (س) از حیث وجود امکانی «دارای عالی‌ترین درجه وجودی و کامل‌ترین مرتبه هستی است و به همین دلیل در تفسیر فرات کوفی از امام صادق (ع) نقل شده است که آن حضرت در تفسیر این آیه «انا انزلناه فی لیله القدر» فرمود: شب، فاطمه است و «قدر» خداوند است، پس هرکس فاطمه را واقعاً شناخت، شب قدر را درک کرده است و همانا فاطمه، فاطمه نامیده شد، زیرا مردم از درک و شناخت او عاجزند و این آیات «و ما ادراک ما لیله القدر، لیله القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکه و الروح فیها» یعنی فاطمه زهرا، از هزار مؤمن با فضیلت تر است و هم اوست که مادر مؤمنین است امام در ادامه تفسیر سوره قدر فرمودند: مراد از ملائکه مؤمنینی هستند که علم آل محمد را ملکه خود قرار می‌دهند و مراد از روح القدس همانا فاطمه زهرا است…» (فرات بن ابراهیم، ١٤١٠: ٥٨١؛ مجلسی، ١٤٠٤، ج ٤٣: ٦٥؛ تفسیر البرهان، ج ٤: ٤٨٧؛ حسینی استر آبادی، ١٤٠٩، ج ٢: ٨١٨).

پس «فطموا عن معرفتها» (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٤٣: ٦٥) دال بر این است که مرتبه وجودی او به گونه‌ای است که نزد صاحب نظران و بسیاری از صاحب بصران شاهد، مشهود نیست (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٧، ١٣٨).

از سوی دیگر طبق نظریه حقیقت محمدیه (ص) که برگرفته از آموزه‌های و حیانی است، پیامبر اعظم (ص) مظهر تام بی همتا و تجلی اعظم و واسطه فیض است و خلیفه الله الاعظم و خداوند سبحان نیز در آینه دل انسان کاملی چون او تجلی نمود و عکس انوار تجلیات از آئینه دل او بر عالم فایض گشت و حدوث و بقا و آغاز و انجام هستی بواسطه فیض وجود اوست (آملی، ١٤٢٠، ج ٣: ٢٥٠؛ فیض کاشانی، ١٣٨٦: ١١٧):

ز احمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندر این یک میم غرق است

اهل بیت پیامبر (ص) از نور وجود او آفریده شده اند. در حدیث جابر نیز روایت شد که پیامبر (ص) فرمود: «اول ما خلق الله نوری ابتدعه من نوره و اشتقه من جلال عظمته» (مجلسی، ١٤٠٤، ج ١٥: ٢٤).

و از امام صادق (ع)، از پدرانشان از امام حسن مجتبی (ع) روایت شد که فرمود:

«از جدم رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: «من از نور خدای عزوجل آفریده شدم و اهل بیتم از نور من آفریده شدند و دوست دارانشان از نور آنان خلق شدند. سایر مخلوقات نیز در آتش اند» (همان: ٢٠). بر حسب روایات، خداوند نور حضرت زهرا (س) را از همین نور آفرید و سپس از نور امیر المؤمنین و فاطمه زهرا (س) نور امام حسن و امام حسین (ع) را خلق فرمود (همان: ٩).

و از باب اینکه فاطمه زهرا (س) مصداق آیه نور «الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة…» خداوند نوری است که آسمان‌ها و زمین به سبب آن پدید آمده اند و برای او نوری ویژه مؤمنان است.

این نور در مثل همچون چراغدانی است که در آن چراغی باشد و آن چراغ در بلوری… (نور: ٣٥) است. و به تعبیر علامه طباطبایی (رض) «چون وجود و هستی هر چیزی باعث ظهور آن چیز برای دیگران است، بنابراین وجود مصداق تام نور می‌باشد و از سوی دیگر چون موجودات امکانی، وجودشان به ایجاد خدای متعال است، پس خدای متعال کامل‌ترین مصداق نور می‌باشد. اوست که ظاهر بالذات و مظهر ماسوای خویش است و هر موجودی به وسیله او ظهور می‌یابد و موجود می شود» (طباطبائی، بی تا، ج ٢: ٧٨).

از آنجا که فاطمه (س) از نوری خلق شد که به دو نیم شده و نیمی از نور رسول خدا (ص) و نیم دیگر از امیر المؤمنین (ع) (دیلمی، ١٤١٢، ج ٢: ٤٠٤) و سپس نور فاطمه (س) آفریده شد (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٢٥: ٢٢؛ ج ١٥: ٩) و اینکه فاطمه (س) زهره آسمان و زهراء زمین نامیده شد، شاید به این دلیل است که ملک و ملکوت طفیل وجود اوست و به نور وجه او که «وجه الله» است (کلینی، ١٣٦٥، ج ١: ١٤٥؛ فروغ صفار، ١٤٠٤: ٦١). همه ذرات عالم به نور وجود درخشش یافته و همه هستی به یک معنا غرق در نور وجود فاطمه (س) است. بنابراین ساحت وجودی او ساحتی فراتر و والاتر از همه موجودات امکانی غیر از وجود پیامبر اعظم (ص) و علی (ع) است و معرفت به حقیقت حدی و وجودی اش بسیار دشوار و شبیه به ممتنع است، مگر اینکه وجودش از راه آیات و احادیث و معارف نبوی، علوی و ولوی در ظرف ادراک بشر راه یابد. این یکی از عمیق‌ترین معانی در خصوص مراتب کلی و جزئی حقیقت محمدیه (ص) و اوصیای ایشان و نور وجود، پاره تن، ثمره دل و نور چشم تجلی اعظم الهی یعنی صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) است (درود آبادی، ١٤١٣: ٣٩٥، ٣٩٦؛ فیض کاشانی، ١٣٨٦: ۱۱۷)

ب) رویکرد معرفت شناختی

اگر چه راه معرفت به حقیقت وجود، به روی انسان باز است و انسان مجهز به سرمایه بالقوه و بالفعل معرفتی است و دارای ابزار، منابع و معیارهای معرفت شناختی است و از عقل، قلب و قوای اداراکی چون گوش، چشم و… و. برخوردار بوده و می‌تواند قله‌های بلند و ستیغ و ستبری را از حیث شناخت فتح نماید، لکن هستی‌هایی امکانی وجود دارند که «فتح معرفتی» آنها ممکن نیست به تعبیر علامه جوادی آملی: «در منطقه امکان، شناخت حصولی یا حضوری موجودی دشوارتر از شناخت وجودی پیامبر اعظم (ص) و عترت طاهره اش (س) نمی باشد» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ٦٦) چه اینکه همتایی برای آنها در عالم وجود و هندسه هستی نیست تا ظرف ادراک آنان گردد و به تعبیر آن استاد فرزانه وحکیم متأله «نفی همتایی برای اهل بیت (ع) به لحاظ خود اهل بیت (ع) از باب سالبه به انتفاء موضوع است، چون کثرتی بین خود آنان نیست و اما به لحاظ غیر، سالبه به انتفاء محمول است» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٥). در حدیثی از امام رضا (ع) نیز صعوبت بلکه امتناع شناخت حقایق وجودی انسان کامل (معصومین (ع) و از جمله فاطمه (س)) مطرح شده است: «… الامام و احد دهره، لا یدانیه احد و لا یعاد له عالم و لا یوجد منه بدل، و لاله مثل و لا نظیر… ر. و هو بحیث النجم من ید المتناولین و وصف الواصفین، فأین من الاخیار هذا!؟ و أین العقول عن هذا!؟.....» (کلینی، ١٣٦٥: ٢٠١) بنابراین شناخت حصولی و شهودی حضرت فاطمه زهرا (س) به دلیل اینکه قوت و شدت وجود دارد امکان ناپذیر است و به تفسیر استاد جوادی آملی: «مردم از معرفت به آن بانو محروم و ممنوع اند» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٧، ١٣٨).

پس «فاطمه شناسی» تنها از راه معرفی فاطمه شناسان که همانا خداوند سبحان که خالق فاطمه (س) است و پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) و ائمه هدایت و نور (ع) ممکن و میسور است و انسان معمولی تنها می‌تواند در پرتو انوار وجودی و فیض رحمانی خود فاطمه زهرا (س) که همه عالم و آدم به نور وجود او مستنیر و به ضیا او مستضی ءاند بهره‌هایی از معرفت به آن ذات الهی و نوری داشته باشد و در ساحت «معرفت شناختی» نیز نیاز به اضائه و انوار اوست که:

«خلق نور فاطمه الزهراء یؤمئذ کالقندیل و علقه فی قرط العرش فزهرت السماوات السبع و الارضون السبع من اجل ذلک سمیت فاطمه الزهراء» (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٤٣: ۱۷).

ج) رویکرد اجتماعی - سیاسی

گفته شد شناخت «شخصیت حقیقی» فاطمه زهرا (س) برای عموم مردم عادی و معمولی ناممکن است مگر آفاقی از معرفت به ابعاد و اضلاع و جودی اش از طریق «ثقلین» گشوده گردد و دریچه‌ای به حقیقت وجودش باز شود. بر این اساس روشن است که هر انسانی به قدر طاقت خود توان ورود به حقایق وجودی اش را پیدا می‌کند.

کمالات حضرت زهرا دو نوع است:

الف) کمال وجودی - حقیقی که به «شناخت حدی» نیاز دارد.

ب) کمال حقوقی که به «شناخت رسمی» محتاج است که در حقیقت کمال اعتباری و عرضی است و البته بسیار ارزشمند است.

از حیث «متدلوژی معرفت» بایسته است به کمال حقیقی و حقوقی اش ادراک و عرفان یافت و از همه توانمندی‌های فطری - اکتسابی بهره جست و از حیث «جامعه شناسی معرفت» نیز راه را به شناخت همه ابعاد هستی اش باز نمود.

اگر چه شناخت حضرت دشوار است، لکن با تکیه بر «معارف وحیانی» ممکن و قابل حصول است و وصول به این شناخت باعث می‌شود که اسوه پذیری از حضرتشان در همه جنبه‌های زندگی نیز واقعیت یابد و حیات علمی -عملی و زندگی پاک و طیب فردی، خانوادگی و اجتماعی اش تابلوی زندگی معقول، معتدل، مشروع و سازنده دیگر آدمیان گردد به تعبیر علامه جوادی آملی:

«.... تاریخ آغاز و انجام حیات ظاهری آن حضرت، در بستر وحی خدا رقم خورد وچونان قرآن مجید «ملکی الحدوث و ملکوتی البقاء» است و همسان قرآن کریم «تجری مجری الشمس و القمر» و هماره بدون آنکه افیون یا افسون یا افسانه گردد، حیات بخش جامعه بشری است» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ۲: ۱۴۶).

آری اگرچه «فاطمه (س) باطن لیله القدر است» (همان: ١٥٥؛ حسن زاده آملی، ١٣٧٩: ٢٥٨؛ ١٣٨٥: ١٨٨) اما می‌توان بواسطه قرآن صامت و ناطق که ظرف وجود حضرتش «قرار گاه قرآن» و وعاء نزول و تجلی یازده قرآن ناطق است او را شناخت و سنت و سیره اش را الگوی «حیات طیبه» قرار داده که به تعبیر استاد جوادی آملی «… حقیقت حضرت زهرا (س) مثل قرآن حقیقت عینی است نه ذهنی و شخصی است نه معنای کلی و شاهد حضوری است نه پرده نشین حصولی…» (جوادی آملی، ١٣٨٢، ج ٢: ١٣٨، ١٣٧).

بنابراین باید به تفسیر و تأویل شخصیت فاطمه (س) پرداخت و چنانکه تفسیر قرآن و تأویل وحی نیازمند شرایط تحصیلی و حصولی، علم الدراسه، علم الفراسه و علم الوراثه است، شخصیت شناسی فاطمه (س) نیز نیازمند چنین شرایط و مقدماتی است که اصحاب معرفت و معنویت به برکت قرآن و عترت از آن برخوردارند و باید به تفسیر و تأویل وجودی اش اهتمام جدی ورزند و آن آسمانی و عرشی را زمینی و فرشی کرده والبته بین عرش و فرش و آسمان و زمین وجودش جمع کرد و محکمات و متشابهات وجودی اش را تأویل کرد تا از حیث جامعه شناختی دسترس پذیر و الگو پذیر گردد.

به همین منظور و پس از رویکردها و رهیافت‌های طرح شده اشاراتی چند پیرامون کمال حقیقی و حقوقی صدیقه طاهره (س) می نمائیم تا کمال و کامل شناسی کنیم و تابلویی فرا روی انسان طالب کمال قرار دهیم.

١- کمالات حقیقی فاطمه زهرا (س)

١-١: فاطمه زهرا (س) حجت خداوند بر ائمه (ع):

حجیت الهی مقامی والا و کمالی وجودی است که در اثر شأن علمی و عملی برتر حاصل می‌شود، اگر اهل بیت (ع) حجت‌های الهی بر مردم اند، فاطمه (س) حجت خدا بر ایشان است. امام حسن عسکری فرمود: «ما حجت خداوند بر خلق هستیم و فاطمه حجت بر ماست» (طیب، بی تا، ج ١٣: ٢٣٥).

پس فاطمه زهرا (س) واسطه علمی وصول قرآن به ائمه اطهار (ع) و فیض الهی بر فرزندانش می‌باشد و بالتبع حجت برآنها خواهد بود یا چنانکه در تفسیر آیه نور: الله نور السموات و الارض مثل نور کمشکاة…» خداوند نوری است که آسمان‌ها و زمین به سبب آن پدید آمده اند… (نور: ٣٥) صالح بن سهل همدانی از امام صادق (ع) روایت کرده که حضرت فرمود: «الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکاه فاطمه (ع) فیها مصباح الحسن (ع) المصباح فی زجاجه الحسین (ع) الزجاجه کأنها کوکب دری فاطمه (ع) کوکب دری بین نساء اهل الدنیا… ا. نوره علی نور امام منها بعد امام یهدی الله لنور من یشاء یهدی الله الائمه من یشاء» (کلینی، ١٣٦٥، ج ١: ١٩٥؛ مجلسی، ١٤٠٤، ج ٤: ١٨).

بر اساس این تفسیر حضرت ام الائمه (س) مشکاتی است که مصباح درخشان ائمه (ع) در او جای گرفته و انوار ایشان از مشکات وجود قدسی فاطمه زهرا (س) بر عالم تابش گرفته است. از سوی دیگر وجود مصحف فاطمه (س) که به تعبیر روایات کتابی است که قرآن نیست اما در آن هر آنچه مردم نیاز دارند موجود است که پس از رحلت پیامبر (ص) هفتاد و پنچ روز زندگی حضرتش، جبرئیل بر او نازل شده و علوم مختلف را القا و وحی می‌کرد و علی (ع) آنها را می‌نوشت و آن نوشته‌ها مصحف فاطمه نامیده شد (کلینی، ١٣٦٥، ج ١: ٨٨؛ فروغ صفار، ١٤٠٤: ١٥٠) (منظور آن است که هیچ آیه قرآنی در آن نیامده است اگر چه با حاق و حقیقت آن هماهنگی کامل دارد).

این مصحف اکنون نزد امام زمان (عج) است و چنانکه امام صادق (ع) فرمود:

مصحف فاطمه در نزد ماست و مردم چه می‌دانند که مصحف فاطمه چیست؟ راوی می‌گوید پرسیدم: مصحف فاطمه چیست؟ امام فرمود: «کتابی است به اندازه سه برابر قرآن و به خداوند سوگند که حتی یک حرف از قرآن هم در آن موجود نیست» (کلینی، ١٣٦٥، ج ١: ٢٣٩) لذا مصحف فاطمی یکی از منابع علمی و دلیل امامت حقه ائمه (ع) به شمار می‌رود و حجیت فاطمه زهرا (س) را بر فرزندانش در واقع از باب «وساطت علمی» بین خداوند و ایشان اثبات می‌نماید. انوار مقدس ائمه (ع) در ابتدای خلقت نیز از نور پاک و مطهر فاطمه (س) گرفته شده است و لازمه این مقام نیز حجیت آن حضرت بر فرزندانش (ع) می‌باشد. (دیلمی، ١٤١٢، ج ٢: ٤٠٣؛ مجلسی، ١٤٠٤، ج ٢٥: ٢٢، ج ١٥: ٩) و این حقایق حکایتی از چهره ولایت فاطمه (س) است.

١-٢: همتای علی (ع):

در حدیثی از امام صادق (ع) رسیده که فرمود: «لو لا ان الله - تبارک و تعالی - خلق امیر المؤمنین (ع) لفاطمه (س) ما کان لها کفو علی ظهر الارض من آدم و من دونه» (کلینی، ١٣٦٥، ج ١: ٤١٦)

همتایی صدیقه کبری (س) با امیر المؤمنین علی (ع) همه مقامات علمی و عملی حضرت را در بر می‌گیرد چه در ساحت‌هایی چون هستی شناسی، انسان شناسی، اسلام شناسی، مبدأ و معاد شناسی، و… که خطبه و نیایش‌های فاطمی دلالت روشن بر چنین امتیاز و کمال علمی ای دارد و چه در ساحت‌هایی عملی مثل عبادت و راز و نیاز، عدالت ورزی، وظیفه شناسی سیاسی و اجتماعی و… که مجموعه زندگی فاطمه زهرا (س) نشانه‌های محکم برآن خواهد بود و به تعبیر استاد جوادی آملی: «هر دو مصداق کوثرند» (جوادی آملی، ٣٨٢، ج ٢). در حقیقت باید اذعان داشت که اگر علی (ع) مع الحق و الحق معه و الحق یدور دار علی».فاطمه زهرا (س) نیز چنین است و معیاری برای شناخت حق و عدل و جریان امامت و ولایت است. آنگاه که علی (ع) از پیامبر (ص) پرسیدند:

«أینما احب الیک؟ أنا او هی؟ قال (ص): هی احب الی و انت اعز علی». (امین، ١٤٠٣، ج ۱: ۳۰۷).

با وجود چنین همتایی، فاطمه و علی (ع) در مقامات معنوی و کمالات حقیقی عدل هم اند و هر دو محبوب و عزیز دل سید کائنات عالم هستند.

١-٣: فاطمه (س) مظهر پیامبر (ص):

یکی از کمالات وجودی و حقیقی فاطمه زهرا (س) این است که «ام ابیها»، بهجت قلب رسول الله (ص)، پاره تن پیامبر (ص)، میوه دل سید و سالار کاروان هستی و علمداران راهنمایی و رهبری بشریت و… است و درشأن وجودی اش آمده است: «… وکانت اذا دخلت علی النبی (ص) قام الیها فقبلها و اجلسها فی مجلسه» (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٣٧: ٧١). تعبیر «قام الیها» نه «قام لها» اوج مرتبه وجودی ایشان را نزد خاتم پیامبران و سید مرسلین (ص) نشان می‌دهد. چون فاطمه (س) مظهر جمال و جلال الهی و جلوه مهر و قهر خدای سبحان است… از سوی دیگر فاطمه زهرا (س) جلوه جمال و جلال رسول الله (ص) نیز هست که در شأنش فرمود: «فاطمة بضعة منی، یسرنی مایسرها و یغضبنی ما یغضبها» (امین، ١٤٠٣، ج ١: ٣٠٧) یا فرمود: «یؤذینی ما آذاها» (ابن حجر عسقلانی، ١٣٢٨، ج ٤: ٣٧٨؛ ابو نعیم اصفهانی، ١٤٠٩، ج ٢: ٤١) یا در روایات دیگر از پیامبر اعظم (ص) بین خشنودی فاطمه (س) و خشنودی خود و خشنودی خداوند و خشم فاطمه (س) و خود و خدا رابطه برقرار کرد (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٤٣: ٤٤؛ اربلی، ١٣٨١، ج ١: ٤٥٨) تا نشان دهد که همه هستی و حیات فاطمه زهرا (س) تجلی گاه توحید الهی و اراده خداوند متعال است و چه معیاری بالاتر از این که رضای فاطمه زهرا (س)، رضای خدا و غضب او غضب خداست یعنی او به مرتبه‌ای از کمالات حقیقی و وجودی رسیده است که «مظهر خدا» و آئینه دار طلعت یار و میزان مهر و قهر الهی است. پس او باید «فانی فی الله» شده و چیزی غیر از آنچه خداوند اراده کرده است را در قول و فعل خویش متبلور نساخته باشد و به نمایش نگذارد که خود نیز در یکی از نیایش‌هایش که آکنده از توحید و ولایت است فرمود: «شغلتنی لذه خدمته، لا حاجه لی غیر النظر الی وجه الکریم، یا رب لیست من احد غیرک تثلج بها صدری، تسر بها نفسی، تقربها عینی و یطمئن بها قلبی» (مجلسی، ١٤٠٤، ج ۸۳: ۶۸).

 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران