تابستان چگونه گذشت

خلاصه :

در تابستانی که گذشت برای بنده اتفاقات جالبی...

به نام خدا
اردوی تابستانی بچه های دبستانی حدود یک ماه پیش یعنی چهارم تیر شروع شد و من هم برای کمک به معلمین دعوت شدم

طبق تجربه خوبی که از سال گذشته داشتم قبول کردم اما خب یک تداخل بین روز های یکشنبه به وجود میامد که هم مدرسه خودمان یعنی پایه نهم و هم پایگاه تابستانی دبستان بود که با صحبت بنا بر این شد که یک روز از مدرسه خودمان را مرخصی بگیرم و به دبستان بیایم

جلسه اول شروع شد و من به همراه دو تن از معلمان خوب باید به استخر میرفتم
از سال قبل بچه های زیادی با من آشنا بودند اما باز هم کلی بچه جدید بین بچه ها بودند که من را نمیشناختند

با دو عدد مینی بوس سفید راهی استخر شدیم و در مینی بوس ما کمی کمبود جا بود چه الحمدلله مشکل جدی نبود و قابل حل بود

به استخر رسیدیم بچه ها توسط مربیان سطح بندی و آموزش میدیدند

بعد از استخر به مدریه برگشتیم و بچه ها تغذیه هایشان را میل کردند و راهی کلاس های خودشان یعنی کلاس رباتیک یا کلاس باستانی شدند

تقریبا تمام روز های کمکم اینگونه گذشت و علاوه بر احساس خوب
تجربه هایی از قبیل
یاد گیری ارتباط بهتر با بچه های دبستانی
آموزش شنا
و یادگیری خیلی مسائل از معلمان خوب

خیلی ممنونم که مطلب بنده رو تا انتها مشاهده کردید.