مقالات
هوشيار باش
اتفاقاتی كه همين نزديكی است
خلاصه :
آشنايی با ماندگاری بالاتازه توی دانشگاه با هم آشنا شده بودند، همه چيز عادی و روی يك خط منطقی پيش ميرفت و هر روز گرمتر و صميمی تر میشد تا يك روز يكی از آنها ديگری را به يك رستوران دعوت كرد، از دانشگاه با هم راه افتادند به سمت رستوران و بعد از شامی مفصل و يك پياده روی عالی به علاوه صحبت های گل انداخته متوجه شدند كه پاسی از شب گذشته ، خداحافظی گرم، آنها را از هم جدا كرد و هر كه رفت سوی خودش .
دو سه روز گذشت ميزبان هر چه چشم دوخت رفيقش را پيدا نكرد تا يك گوشه دنج از دانشكده چشمش به او افتاد خودش را به او رساند نگران و دلواپس جويای حال او شد میهمان كه حالا شده بود دوست جديد اينگونه لب به سخن گشود:
ببين شما زحمت كشيدی فراوون، شرمنده كردی نذاشتی دست تو جيب كنم درست ، اما هرچی جنگيدم و فكر كردم نشد با خودم كنار بيام، لازمه كه بهت بگم من توان ماليم مثل تو نیست، معلومه كه تو از وضع ماليه خوبی برخورداری پس دوستی من با تو از ازل نا بجا بوده چونكه در حق يكی جفا میشه اگه هميشه تو خرج كنی كه نمیشه، اگه من همپای توبشم كه تابم نيست پس بهتره كه ...
دوست ميزبان صحبت های او را قطع كرد :
يعنی چی چرا من رو انقدر حقير فرض كردی اصلا ادامه بدی ازت نمی گذرم و.....
بلاخره راضيش كرد كه رفاقت ادامه پیدا كند .چند و قتی به همين منوال گذشت تا يه روز دانشجوی فقير متوجه شد دوستش دفترچهای دارد كه هر جا میروند و هر چه خرج میكنند در آن ثبت میشود، با خودش فكر كرد « من كه به اون گفتم ندارم و ادامه نديم نكنه يه روز به روم بياره يا مخارجش را طلب كنه »تحمل نكرد و با گله و ناراحتی با او در ميان گذاشت:
من كه گفته بودم اهل سوء استفاده نيستم و توان باز پرداخت هم ندارم حالا اون همه دعوت و اين ياداشتها برای چيه؟
رفيق ثروتمند خنده ای كرد و با آرامی گفت: نوشتههای من با شما چكار داره مگه تا بحال چيزی به شما گفتم كه اگه گفتم هم ببخشيد اگه ياد داشتی هم می بينی فقط و فقط بخاطر اينه كه هرگز فراموش نكنم اين دوستی چقدر برام گرون تموم شده تا قدرش را بيشتر بدونم .
ا فقط و فقط بخاطر اينه كه هرگز فراموش نكنم اين دوستی چقدر برام گرون تموم شده تا قدرش را بيشتر بدونم
زرگر
۶ سال پیش
خیلی جالب بود